محسن جـعفرزادگان.اشــــعـار آئـــینی |
آهنگ مناسبتی ماه محرم باران عشق باصدای: مصطفی مولایی ترانه :محسن جعفرزادگان و نوای حجت الاسلام میرزامحمدی [ دوشنبه 93/8/19 ] [ 8:58 صبح ] [ محسن جعفرزادگان ]
[ نظر ]
هرکس که در این بزم نوایی دارد بی شک به سویت دست گدایی دارد خیبر تو گشودی و نشان دادی که یک دست هم انگار صدایی دارد یک تیغ به دست و سر و حیدر حیدر مست تو شدن حال و هوایی دارد ذلت نه فقط عزت دنیا سهمش آنکس که امیر ، چون شمایی دارد من شیر حلال خورده ام از این رو مهر تو درون سینه جایی دارد ای آنکه در آرزوی جنت هستی یا اینکه دلت قصد رهایی دارد یکبار بیا ببین و می فهمی که " ایوان نجف عجب صفایی دارد " [ جمعه 93/4/27 ] [ 7:36 عصر ] [ محسن جعفرزادگان ]
[ نظر ]
یک اربعین گذشته و تکرار قصه ها زینب رسیده باز همان شهر کربلا آن کربلا که لیلی و مجنون جداشدند سرهای قدسیان همه بر نیزه ها شدند آن کربلا که مشک عمو پاره پاره شد تیر سه شعبه چاره ی یک شیر خواره شد آن کربلا که ناله ی زینب بلند شد ناموس حق میان بیابان به بند شد آن کربلا که رفت به نیزه سر حسین زینب نمی شناخت دگر پیکر حسین یک اربعین گذشته و تکرار قصه ها زینب رسیده باز همان شهر کربلا _ رفتی و آتش آمد و خاکستری شدم مویم سپید ولاله ی نیلوفری شدم چون کوه صبر بودم و حالا خمیده ام باور نمی کنم به مزارت رسیده ام آیا خبر شدی که به بازار رفته ام؟ با دست بسته مجلس اغیار رفته ام ؟ آیا خبر شدی که سر زینبت شکست؟ از سنگ بام ، بال وپر زینبت شکست اما نبوده زینب تو سر شکسته ، نه با دست بسته بوده ام و دست بسته ، نه با خطبه ای که خواندم و آنجا زمین شکست دندان مردها همه بر آستین شکست
[ شنبه 92/9/30 ] [ 10:20 صبح ] [ محسن جعفرزادگان ]
[ نظر ]
راه میرفتی و دیدم که چه آقا شده ای با خودم گفتم عصای دست بابا شده ای پا نکش روی زمین ، پای تو بر مو بند است قطعه قطعه نشدی ، نه ، اربا اربا شده ای زخمی از نیزه به پهلوی تو خورده پسرم که شبیه مادرم حضرت زهرا شده ای ................................................. یک زخم نیزه باز، به یک نیزه وا شده ای وای ، پیکر تو پر از رد پا شده از بس که بر رخ تو لگد خورده اکبرم اعضای صورتت همگی جا به جا شده .................................................
[ شنبه 92/9/23 ] [ 2:1 عصر ] [ محسن جعفرزادگان ]
[ نظر ]
قربان دل شیر تو یا حضرت حیدر این عبد ، نمک گیر تو یا حضرت حیدر دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید این طایفه زنجیر تو یا حضرت حیدر یا قادر و یا فاتح و یا صابر و یا حق افلاک زمین گیر تو یا حضرت حیدر وقف تو جوانی و همه زندگی من تا آنکه شوم پیر تو یا حضرت حیدر تصویر خدا در نظر عرش و زمین است آیینه ی تصویر تو یا حضرت حیدر
[ شنبه 92/9/23 ] [ 1:49 عصر ] [ محسن جعفرزادگان ]
[ نظر ]
هدیه به پیشگاه حضرت علی بن الحسین ، امام سجاد (علیه السلام) این چندسالت را سراسر گریه کردی تا لحظه و ساعات آخر گریه کردی هر لحظه با یاد چهل منزل که رفتی آری چهل سال است ، یک سر گریه کردی یعقوب چشمان تو گشته پیر بس که بر یوسف زهرا و حیدر گریه کردی بعد از رقیه سال های سال وقتی دیدی زمین میخورد دختر گریه کردی هم گریه ات از خاطرات آن سه ساله ست هم روز و شب با یاد مادر گریه کردی هرجا که دیدی آب ، گفتی آه ، آنگاه یاد لبان خشک اصغر گریه کردی از چشم های روی بام کوفه و شام هی سوختی ، از داغ معجر گریه کردی بر گردنت جای غل و زنجیر مانده اما تو بر حلقوم بی سر گریه کردی [ شنبه 92/9/23 ] [ 1:39 عصر ] [ محسن جعفرزادگان ]
[ نظر ]
زینب ومجلس اغیار، کجایی عباس ازدحام سربازار، کجایی عباس سنگ ها از سر بام و سر زینب خونین او زده تکیه به دیوار ، کجایی عباس ...
[ شنبه 92/9/23 ] [ 1:26 عصر ] [ محسن جعفرزادگان ]
[ نظر ]
بی تاب بی تاب انگار روی دست بابا رفته در خواب نوررخ او حالا نموده آسمان را قطعه ای ناب چون لحظه ای که در برکه ای افتاده باشد نور مهتاب دلواپس او در التماس جرعه ای آب است ارباب نامرد مردی از دور ، از بی انتها ، از عمق مرداب تیری رها کرد اصغر تکانی خورده و برخاست از خواب او دست و پا زد چون ماهی افتاده بیرون از دل آب لبخند بر لب اصغر روی دست پدر شد خوب سیراب
[ پنج شنبه 92/8/16 ] [ 9:17 عصر ] [ محسن جعفرزادگان ]
[ نظر ]
تقدیم به کاروان هیئت یا زینب(سلام الله) که هر ساله با پای پیاده راهی آستان قدس رضوی هستند یاعشق... یک کاروان راهی است از سرتاسر قم1 سوی حریم و تربت خورشید هشتم یک کاروان لبریز از عشق و ارادت پر کرده اند از عشق هریک باده و خم فرسنگ ها، پای پیاده ، در بیابان شایدبرای ما فقط باشد توهم اما کسانی هم در این زنجیره ی عشق هستند راهی این سفر را بار هشتم در انتهای هر نگاهی خوب پیداست دنیا به پیش چشم آنها می شود گم گرما، بیابان و سراب و تشنگی...، آه.. اما به روی هر لبی موج تبسم ساعت به ساعت،پلک برهم،در دل راه در ذهن خود دارند روزی را تجسم روزی که آنها می رسند و از سر شوق چون موج در دریای عشقی در تلاطم.. _ همشهریان خواهرت معصومه(س) هستیم یاعشق! مِن أفواهنا صَلّوا عَلیکُم [ سه شنبه 92/4/4 ] [ 10:2 صبح ] [ محسن جعفرزادگان ]
[ نظر ]
تقدیم به حضرت ولی عصر(عجل الله)
کسی نبوده که دنیا ببیند عین تورا تو می رسی که ببینیم شوروشین تورا و خال گونه و سربند یاحسین تورا نگاه کن من زار و به زیر دین تورا که زنده باشم و باشم برای صبح ظهور سیاه لشگری توست انتهای غرور کسی که نام و حضورش همیشه اثبات است دلیل گردش و برپایی سماوات است و کعبه از غم او غرق در مناجات است در انتظار همان لحظه ملاقات است چرا ز بودن او ما نمیشویم آگاه چرا دوباره بساط گناه پشت گناه اگرچه غرق گناهم در انتظار توام عجیب یخ زده ام در پی بهار توام دلم خوش است در این شهر در کنار توام به زیر گنبد فیروزه ای نگار توام نمیدهم به دوعالم سرا و خاک تورا دعای ندبه ای از جمکران پاک تورا نشان دهیم به ایران که شهرمان عشق است حریم حضرت معصومه جانمان عشق است سه شنبه ها دم یا صاحب الزمان عشق است مسیر طرح حرم را به جمکران عشق است نگو تو شهر، که قم شد به وسعت دنیا که ساختیم ضریح حسین در اینجا
[ سه شنبه 92/4/4 ] [ 9:9 صبح ] [ محسن جعفرزادگان ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |